سه‌شنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۰

دوستان عزيز مي توانند پرسش هاي حقوقي خود را اي ميل نمايند تا در همين صفحه پاسخ گفته شود:
khedmatgozar@justice.com
khedmatgozar@noavar.com
mkhedmatgozar@hotmail.com

جمعه، دی ۱۴، ۱۳۸۰

آيا مي دانيد...؟
مطابق اصل 76 قانون اساسي مجلس شوراي اسلامي حق تحقيق و تفحص در تمام امور کشور را دارد. بر طبق اصل 84 هر نماينده در برابر تمام ملت مسؤول است و حق دارد در همه مسائل داخلي و خارجي کشور اظهار نظر کند. به موجب اصل 86 نمايندگان مجلس در مقام ايفاي وظايف نمايندگي در اظهار نظر و رأي خود کاملاً آزادند و نميتوان آنها را به سبب نظراتي که در مجلس اظهار کرده اند يا آرائي که در مقام ايفاي وظايف نمايندگي خود داده اند تعقيب يا توقيف کرد.
دکتر آخوندي استاد برجسته حقوق جزا نکات جالب توجه و دقيقي در باره مصونيت نمايندگان بيان نموده است ...
رياکاري ، دروغگوئي ، غلو کردن ، شايعه سازي ، خود بزرگ بيني ، زورگوئي و اهانت به زير دستان و چاپلوسي و تملق بالا دستان ، رشوه خواري ، توجيه گري ، و...از خصايص ناپسند ما ايراني هاست و جامعه و فرهنگ ما به شدت از اين ويژگي ها رنج مي برد . چرائي عموميت اين خصايص را به جامعه شناسان وا مي گذارم و فقط يادآور مي شوم که اين خصوصيات ناميمون تازگي ندارند و ريشه دار تر از اينها هستند. اگر مي خواهيد با اين ويژگي ها از ديد يک خارجي آشنا شويد توصيه مي کنم رمان "سرگذشت حاجي باباي اصفهاني" نوشته جيمز موريه را که دهها سال پيش نوشته شده و با ظرافت انگشت بر خصايص و ويژگي هاي ايراني جماعت مي گذارد ، بخوانيد. آگاهي و توجه بر نقائص و نادرستي ها ميتواند مقدمه برطرف ساختن آنها باشد.

سه‌شنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۰

حتماً تا کنون سر و کارتان به برخي ادارات ومؤسسات و مراجع رسمي و...افتاده و حتماً با درخواست کارمندان يا متصديان مربوط که با زبان بي زباني و گاه نيز به صراحت طلب "شيريني" (رشوه اسبق !)مي کنند مواجه شده ايد .متأسفانه اين امر به اشکال گوناگون از سوي کساني که داراي تحصيلات عاليه هستند و بعضاً مشاغل حساسي را نيز عهده دار مي باشند مشاهده مي شود و با کمال تأسف روز به روز نيز در حال گسترش کمي وکيفي( ! )است.به نظر من اين بخشي از يک بحران عميق اجتماعي و اخلاقي است که دامنگير جامعه ما شده و نيازمند توجه و ريشه يابي دقيق است .قطعاً برخورد قضائي با اين مسأله (حتي اگر فراگير و قاطع باشد) مشکلي را حل نخواهد کرد و صرفاً مقابله با معلول خواهد بود . بايد علت را به درستي يافت و آنگاه اگر اراده اي براي برکندن اين معضل بود ، علت ها را از ميان برداشت . آيا چنين اراده اي براي جلوگيري از سقوط و انحطاط هر چه بيشتر جامعه وجود دارد...؟